راهکارهایی برای کمک به کودکان مبتلا به اضطراب
در این پست از سایت سرگرمی آناناز قصد داریم به معرفی راهکارهایی برای کمک به کودکان مبتلا به اضطراب بپردازیم. اضطراب دوران کودکی می تواند با رشد کودکان بدتر شود. عدم درمان اضطراب می تواند بر سلامت جسمی و روحی تأثیر بگذارد. در اینجا نحوه کمک به فرزندتان برای مدیریت اضطراب به تنهایی آورده شده است.
پدرانی که شجاعانه در اطراف اتاق خواب ها گشت می زنند (چراغ قوه مطمئن در دست) تا به کودک ترسیده نشان دهند که هیچ موجود چند پا و پرمویی در زیر تخت آنها پنهان نشده است، مراسم شبانه ای است که به طور مرتب در خانه ها انجام می شود. اما وقتی اضطراب عنکبوت شما را از خوابیدن دور از خانه یا مسافرت باز می دارد، این یک مشکل است. این عنکبوت نیست که شما را از انجام کارهای ماجراجویانه باز می دارد. این شما هستید و اضطراب شما که شما را متوقف می کند.
مهم است که تفاوت بین اضطراب عادی و یک اختلال اضطرابی را بدانید. ترس از عنکبوت ها، حشرات، پرندگان، هیولاها یا غریبه ها ترس های رایج دوران کودکی محسوب می شوند که ممکن است باعث ایجاد اضطراب موقت در کودک شوند. این یک پاسخ عادی است. اما، صرف نظر از محرک (عنکبوت، سگ، رفتن به مدرسه، ملاقات با افراد جدید)، اضطراب معمولی زمانی سمی می شود که افکار کودک را به شکلی همه جانبه به خود مشغول کند و بر توانایی کودک برای درگیر شدن در فعالیت های عادی تأثیر منفی می گذارد.
اضطراب معمولی یا اختلال اضطرابی؟ چگونه تفاوت را تشخیص دهیم
هر فرد، کودک و بزرگسال، در مقطعی احساس اضطراب می کند. اضطراب یک احساس عادی است که هدفی دوگانه دارد. این ما را از انجام کار خطرناک باز می دارد و می تواند به ما نیز انگیزه دهد. اختلالات به عنوان مثال، اضطراب ممکن است کودک را برانگیزد تا پیانو را برای رسیتال خود تمرین کند یا تشویق کودک برای انجام تکالیف خود باشد تا بتواند برای کلاس آماده شود.
آنچه اضطراب عادی را از اضطراب مشکلساز متمایز میکند، درجهای است که اضطراب در عملکردی که برای یک کودک در یک سن خاص یا مرحله رشد انتظار دارید تداخل میکند. کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی ناگزیر شروع به اجتناب از موقعیت ها، چیزها، افراد و مکان هایی می کنند که آنها را مضطرب می کند. اجتناب نشانه بارز اختلالات اضطرابی است.
علل اختلال اضطرابی دوران کودکی
به گفته مؤسسه ملی سلامت روان ، هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در خطر ابتلا به اختلال اضطراب نقش دارند. تحقیقات نشان میدهد که زیستشناسی، بیوشیمی، موقعیتهای زندگی و رفتارهای آموختهشده همگی نقش دارند. بسیاری از بچه های مضطرب اعضای خانواده مضطرب دارند. کودکان رفتارهایشان را بر اساس آنچه می بینند الگو می کنند.
و سپس مولفه ژنتیکی وجود دارد. اختلالات اضطرابی در خانواده ها دیده می شود، اما سابقه خانوادگی به این معنا نیست که کودک قرار است به این اختلال مبتلا شود. رفتار والدین میتواند مشکل کودکان را تشدید و بدتر کند، اما این همان چیزی نیست که بگوییم والدین در وهله اول علت این مشکل کودک هستند.
خیلی به حساسیت ذاتی کودک، پویایی خانواده و تجربیات زندگی بستگی دارد. برخی از کودکان استعداد طبیعی یا آسیب پذیری نسبت به اضطراب دارند یا در تنظیم احساسات اضطراب و ترس خود مشکل دارند. و این به این دلیل نیست که والدین آنها این کار را انجام داده اند یا آن کار را انجام نداده اند.
خواندن نشانه ها: اضطراب در کودکان چگونه به نظر می رسد
اختلالات اضطرابی خود را از راه های جسمی و روانی نشان می دهند. چگونگی بروز اختلال اضطرابی به سن کودک و نوع اختلال اضطرابی بستگی دارد. از آنجایی که اضطراب می تواند از طریق علائم فیزیکی ظاهر شود، مهم است که با یک متخصص اطفال مشورت کنید تا مطمئن شوید که رفتارها و علائم مربوط به اضطراب هستند و به دلیل یک بیماری زمینه ای نیستند.
برخی علائم عمومی:
- در مورد کودکان نوپا و خردسالان، والدین ممکن است متوجه افزایش تحریک پذیری، گریه بیش از حد، عصبانیت و همچنین دشواری بیشتر در خود آرام سازی یا خود تنظیمی شوند.
- کودکان خردسال ممکن است رفتارهای واپسگرایانه ای مانند خیس کردن در رختخواب (با فرض اینکه کودک آموزش توالت داشته باشد) یا چسبیدن بیش از حد از خود نشان دهند.
- در تمام گروه های سنی، کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی ممکن است علائم فیزیکی مانند معده و سردرد، اصرار مکرر در دستشویی، تنفس سریع، درد قفسه سینه، تنگی نفس، تهوع و استفراغ، کم اشتهایی، دردهای عضلانی و تنش و مشکلات خواب را نشان دهند. برخی از کودکان دچار حملات تهوع و خفگی می شوند.
- علائم روانی و رفتاری عبارتند از: اطمینانجویی مکرر، نیاز به انجام کارها دقیقاً به همان روش و به همان ترتیب (سخت)، احساس تهدید غیرمنطقی یا تحت تأثیر تجارب جدید. اجتناب از هر موقعیتی – مدرسه، افراد و مکانها، رویدادها، اجتماعات – اضطراب آنها را تحریک یا تشدید میکند.
- هوشیاری بیش از حد به این معنی است که کودک در حالت آمادهباش قرار دارد و دائماً محیط خود را زیر نظر دارد و همه چیز را در اطراف خود تحت نظر دارد. کودکان بیش از حد هوشیار اغلب نشانه های بی ضرر را به عنوان نشانه های خطر به اشتباه تعبیر می کنند. در حالی که نظارت بر اتاق یک استعداد مفید برای جاسوسان است، اما برای یک کودک خسته کننده است.
انواع اختلالات اضطرابی در کودکان
اضطراب جدایی: نگرانی بیش از حد از اینکه اگر کودک در کنار والدین، مراقب یا هرکسی که به او وابسته است نباشد، اتفاق بدی رخ خواهد داد. کودک ممکن است تمایلی نداشته باشد یا از ماندن در خانه یکی از اقوام یا دوستان خود، تنها خوابیدن یا رفتن به مدرسه امتناع کند. بسیاری از کودکان بین 18 ماهگی تا سه سالگی اضطراب جدایی را تجربه میکنند، زمانی که احساس اضطراب زمانی که والدین اتاق را ترک میکنند یا از دید خارج میشوند، طبیعی است. معمولاً کودکان می توانند از این احساسات منحرف شوند. با این حال، اضطراب جدایی ممکن است زمانی که کودک بزرگتر است و به خصوص بین سنین 7 تا 9 سالگی ظاهر شود یا دوباره ظاهر شود.
اختلال اضطراب فراگیر: اضطراب مزمن و نگرانی بیش از حد در مورد همه چیز و زندگی روزمره. کودک مبتلا به آن نگران معنای تاریخ بازی لغو شده یا پاسخ تاخیری به پیام متنی است. کودکان مبتلا به آن نگران اتفاقات بدی هستند که برای افرادی که دوستشان دارند اتفاق می افتد یا اینکه هیچ کس به جشن تولدی که از ابتدا نمی خواستند نمی آید. این نگرانی در رابطه با رویدادهایی که باعث نگرانی شده است، بیش از حد است. این نوع نگرانی خسته کننده است زیرا کودکان بطور مزمن و دائم نگران هستند و نمی توانند این افکار را کنترل کنند. علاوه بر این، کودکان مبتلا به آن اغلب به غرایز خود اعتماد ندارند و به دنبال تایید یا اطمینان مداوم از دیگران هستند.
اختلال هراس: تصور کنید ده ساله هستید و ناگهان، بدون هیچ هشداری، ترس شدیدی را تجربه می کنید که احساس می کنید در حال غش کردن هستید. قلبت می تپد. شما ترسیده اید و احساس می کنید کنترل ندارید. ممکن است دچار تنگی نفس و درد قفسه سینه شوید. این یک حمله پانیک است.
حمله پانیک معمولاً حدود 15 تا 30 دقیقه طول می کشد (در 10 دقیقه به اوج خود می رسد) در حالی که ترس ناشی از حمله دیگر ادامه دارد و ترس از بازگشت هراس همان چیزی است که رفتار اجتنابی را برای جلوگیری از حمله دیگر تحریک می کند.
فوبیاها: در حالی که این ترس های غیرمنطقی و مداوم می توانند توسط یک حادثه واقعی ایجاد شوند. اتهام زدن توسط سگ ممکن است به فوبیای سگ منجر شود، برای مثال، بیشتر فوبیاها بدون حادثه قبلی ظاهر می شوند. کودکان می توانند نسبت به موقعیت ها، اشیاء، مکان ها و افراد فوبیا ایجاد کنند. هنگامی که فوبیا شروع می شود، کودک از موضوع ترس خود دوری می کند و در صورت قرار گرفتن در معرض آن، رفتارهای ناراحت کننده ای مانند گریه کردن، عصبانیت و عصبانیت از خود نشان می دهد.
اختلال اضطراب اجتماعی: با ترس یا نگرانی شدید در مورد قضاوت شدن توسط دیگران مشخص می شود، کودکان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از اینکه دیگران چگونه آنها را درک می کنند عذاب می کشند. اغلب، آنها می ترسند که احمق به نظر برسند یا در مقابل همسالان خود خجالت زده شوند. این اختلال به ویژه مخرب است، زیرا می تواند بر تمایل کودک برای حضور در مدرسه یا شرکت در کلاس درس تأثیر بگذارد و می تواند اجتماعی شدن عادی با همسالان را خنثی کند و مانع دوست یابی شود.
لالی انتخابی: یکی از اختلالات اضطرابی رایج نیست، لالی انتخابی زمانی است که کودک به راحتی و به طور عادی با افراد خاصی -والدین، خواهر و برادرها و دوستان نزدیک- صحبت می کند، اما خارج از این دایره درونی صحبت نمی کند. اغلب والدین این رفتار را نمی بینند تا زمانی که معلم به آنها هشدار دهد که کودک در مدرسه صحبت نمی کند. از جنبه مثبت، کودکان معمولاً از این اختلال اضطرابی بیشتر می شوند.
اختلال وسواس فکری اجباری (OCD): کودکان مبتلا به این اختلال با افکار، وسواسها و اجبارهای ناراحتکننده، اضطرابآور آزاردهنده هستند که با انجام رفتارهای تشریفاتی، حداقل بهطور موقت تسکین مییابند. ترس کودک از میکروب ها ممکن است به عنوان مثال به شستن دست های تشریفاتی و مکرر منجر شود. از دیگر آداب و رسوم می توان به چیدمان متقارن اشیا، بررسی و بازرسی مجدد چراغ ها، درها و قفل ها اشاره کرد. در حالی که انجام تشریفات به طور موقت اضطراب را کاهش می دهد، افکار مزاحم و اجبار به انجام مراسم برمی گردند.
چه زمانی باید برای کودک مضطربم به دنبال کمک حرفه ای باشم؟
اختلالات اضطرابی کودک در زمانی که با رفتار زیر همراه باشد:
- زمانی که کودک خانه را مختل می کند و در فعالیت ها و زندگی خانواده اختلال ایجاد می کند.
- زمانی که کودک چندین بار در روز یا هفته ناراحت می شود.
- زمانی که فراوانی و شدت ترسها افزایش مییابد (ممکن است با بازی کردن، غرق شدن، جیغ زدن، فریاد زدن یا عصبانیت همراه باشد).
- زمانی که اضطراب منجر به رفتار اجتنابی قابل توجهی می شود. کودک به طور مداوم و پیوسته بهانه می آورد تا از مدرسه یا موقعیت های دیگری که ممکن است باعث ایجاد اضطراب شود دوری کند.
- زمانی که این اختلال تعامل، دوستیابی یا حفظ دوستان را برای کودک دشوار میکند.
- زمانی که عادات خواب مختل می شود
- زمانی که شروع به دیدن رفتارها و تشریفات اجباری مانند شستن مکرر دست ها، شمردن، بررسی اشیا می کنید و زمانی که کودک امتناع می کند یا نمی تواند بدون انجام این تشریفات از خانه خارج شود.
- هنگامی که کودک شما الگویی از علائم فیزیکی را نشان می دهد که برای کودک مخرب و مضر هستند (استفراغ، معده درد و غیره).
- هنگامی که کودک شما حملات پانیک را تجربه می کند که با تپش قلب، تعریق، حالت تهوع، تهویه هوا مشخص می شود.
درمان اختلالات اضطرابی دوران کودکی
اگر مشکوک هستید که فرزندتان به اختلالی مبتلا است، اولین قدم این است که به یک درمانگر آموزش دیده مراجعه کنید که یک شرح حال کامل می گیرد، با والدین، اعضای خانواده و کودک درباره ترس ها و رفتارش صحبت می کند و از آنها سؤال می کند. درمانگر می تواند بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از طریق این مصاحبه ها اختلال اضطراب خاص کودک را تشخیص دهد.
درمان های اختلال اضطرابی
درمان شناختی رفتاری (CBT) اغلب به عنوان درمان “استاندارد طلایی” برای اختلالات اضطرابی توصیف می شود، CBT یک درمان کوتاه مدت (معمولا 12 هفته) است که اصل اصلی آن این است که ما چه فکر می کنیم، چه احساسی داریم و چگونه رفتار می کنیم. همه ارتباط نزدیکی دارند و با هم به شدت بر رفاه تأثیر می گذارند. در طول جلسات درمانی، کودکان به تدریج درک می کنند که آنچه آنها فکر می کنند و انجام می دهند بر احساس آنها تأثیر می گذارد. آنها همچنین یاد می گیرند که چگونه اعتبار افکار منفی را به چالش بکشند و آنها را زیر سوال ببرند و آنها را با افکار مثبت جایگزین کنند. CBT به بچهها کمک میکند بفهمند که اجتناب از ترس، ترس را قویتر میکند، در حالی که مواجهه با ترس، کودک را قویتر میکند. درمانگر به کودک کمک می کند تا تکنیک هایی را تمرین کند تا به او کمک کند تا با نگرانی های خود روبرو شود و اضطراب مرتبط با آن را تحمل کند و اعتماد به نفس او را از طریق تمجید و از طریق دستاوردهای خود تقویت می کند.
کودک از طریق قرار گرفتن در موقعیت های اضطراب زا بهتر می تواند موقعیت های اضطراب آور و نگرانی های مرتبط با آن را تحمل کند. برای موفقیت آمیز بودن CBT، کودک باید به طور فعال و مداوم در درمان شرکت کند و تمرینات مورد نیاز را خارج از جلسات انجام دهد. برای برخی از کودکان، به ویژه کودکان خردسال، این می تواند چالش برانگیز باشد، بنابراین بسیار مهم است که کودک و درمانگر رابطه قوی داشته باشند.
درمان پذیرش و تعهد (ACT) از تکنیکهای پذیرش و تمرکز حواس برای کمک به کودکان برای یادگیری زندگی در لحظه و بدون قضاوت خود به عنوان راهی برای دفع یا کنار آمدن با افکار یا رفتارهای ناخواسته استفاده میکند. یکی از بخشهای کلیدی در شناخت نگرانیها این است که بتوانیم خود را از آنها جدا کنیم و از آنها فاصله بگیریم.
رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) نوعی از CBT است. DBT بر کمک به افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی تمرکز دارد تا توانایی خود را برای کنترل اضطراب یا پریشانی بدون توسل به اجتناب یا واکنش بیش از حد به موقعیت ها تقویت کنند. در DBT، تاکید بر کمک به کودک است که مسئولیت مشکلات خود را بپذیرد. DBT آنها را تشویق می کند تا در مورد احساسات و اضطراب شدید صحبت کنند.
والدین حمایتی برای احساسات مضطرب دوران کودکی (SPACE) یک برنامه مبتنی بر والدین است که بر تغییراتی که والدین می توانند در رفتار خود برای کمک به کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب، OCD و مشکلات مرتبط ایجاد کنند متمرکز است. این برنامه که توسط لبوویتز و تیمش در مرکز مطالعات کودک ییل ابداع شده است، به والدین کمک میکند تا یاد بگیرند که چگونه «به رفتارهای اضطرابی به شیوهای حمایتکننده پاسخ دهند و مسکنی را که برای «کنترل» یا کاهش علائم فرزندشان انجام دادهاند، کاهش دهند. طبق مطالعه ای که در مجله آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا منتشر شده است، برنامه SPACE به اندازه درمان شناختی رفتاری فردی برای درمان اختلال اضطرابی کودکی و نوجوانی مؤثر است.
خبر خوب این است که اختلالات اضطرابی در کودکان قابل درمان است و گزینه های درمانی متفاوتی وجود دارد. اغلب ترکیبی از درمانها بسیار مفید است. و اگر کودک هنوز بهبود نیافت، دارو یک گزینه است.
چگونه به کودکان با اضطراب کمک کنیم
والدین نقش مهم و اساسی در کمک به کودکان برای مقابله با اختلالات اضطرابی دارند. یکی از راههای حیاتی که والدین میتوانند در کاهش اضطراب کودک مؤثر باشند، تقویت ناخواسته آن است. واکنش طبیعی کودکان به اضطراب، تکیه کردن به والدین برای کمک است و این یک روش طبیعی است که انسان در جوانی به ترس یا اضطراب واکنش نشان میدهد. پاسخ جنگ یا فرار، بچه ها این ظرفیت را ندارند. آنها طوری برنامهریزی شدهاند که با علامت دادن به والدین (یا مراقب) خود به ترس پاسخ دهند تا والدین بتوانند از کودک محافظت کرده و آرام کنند تا زمانی که خطر درک شده از بین برود. والدین به نوبهی خود، بهطور طبیعی برای شناسایی نشانههای ترس در فرزندانشان و برای ارائه آن محافظت و تنظیم عاطفی آماده هستند.
با این حال، کودک مبتلا به اختلال اضطراب، حتی زمانی که موقعیت ها یا شرایط آن پاسخ شدید را تضمین نمی کند، اضطراب را تجربه می کند. و آنچه که اتفاق میافتد، والدین از طریق اقامت به ناراحتی کودک پاسخ میدهند. این بدان معناست که برای کمک به کودک، والدین نسبت به شرایط عادی واکنش متفاوتی نشان می دهند.
برای مثال، بگوییم کودکی که دارای اضطراب اجتماعی است، در یک موقعیت اجتماعی معمولی مانند گردش به یک پارک موضوعی یا مهمانی کودکان، ناراحتی نشان میدهد یا استرس نشان میدهد. والد با آگاهی از ناراحتی کودک، تصمیم می گیرد برای اطمینان خاطر در نزدیکی او بماند. مثال دیگر: در یک رستوران، والدین کودک مضطرب اجتماعی ممکن است به جای کودک صحبت کنند. این محل اقامت است. والدین به جای کمک به کودک در مواجهه با ترس و اضطراب خود، ناخواسته او را قادر می سازند تا از مواجهه با اضطراب خود اجتناب کند.
بسیار مهم است که ما این پیام را به والدین برسانیم که اگر به یک کودک مضطرب اجتماعی اجازه دهید از مدرسه در خانه بماند یا او را از فعالیتهای خانوادگی معاف کنید، اجتناب را ممکن میکنید، و انجام این کار در واقع اضطراب را تقویت میکند.
حمایتکننده بودن به معنای این است که شما با اضطراب کنار نمیآیید. درعوض، به کودک کمک میکنید تا گامهای کوچکی برای مقابله با ترس بردارد. مهم است که به صحبتهای کودک گوش دهید و تأیید کنید که میدانید ممکن است احساس ناراحتی یا ترس داشته باشد، اما به توانایی او برای تحمل ناراحتی ایمان دارید.
به همان اندازه مهم این است که با کودک به روشی مناسب سنش صادق باشید و او را با اطلاعات بیش از حد غرق نکنید. کودکان به اطلاعاتی نیاز دارند که به روشی ارائه شود که در درک آنها خللی ایجاد نشود. وقتی شکافهایی وجود دارد، بچهها آنها را با باورهای خودشان پر میکنند که ممکن است نادرست و ایجاد اضطراب باشد. به عنوان مثال، در طول کووید، برخی از کودکان اکنون جهان فراتر از خانه خود را مکانی خطرناک می دانند زیرا اطلاعات کافی به آنها داده نشده است. به طور کلی، کودکان، به ویژه کودکان خردسال نیاز به ساختار و قابلیت پیش بینی دارند.
اگر کودک شما دارای اختلال اضطراب عمومی باشد و دائماً نگران همه چیز باشد، نیاز بیشتر می شود. کودک ممکن است در مورد اینکه چه اتفاقی می افتد اگر مادر بیمار شود و نتواند کودک را از مدرسه بردارد چه اتفاقی می افتد. به جای اینکه به کودک بگوید که مادر هرگز بیمار نمی شود، والدین می توانند بگویند: «من بیمار نیستم، اما اگر زمانی مریض شوم، برای بهبودی بسیار سخت کار خواهم کرد. و اگر نتوانم تو را ببرم، عمه جین آنجا خواهد بود.» یا بگویید کودک را نزد دکتر می برید تا واکسن بزند. توصیه می شود که نگویید، «درد نمیآورد.» در عوض، بگویید «ممکن است کمی درد داشته باشد، اما میدانم که تو شجاعی و میتوانی از پس آن برآیی».
و توجه به اثرات منفی ای که سازگاری با اختلال کودک می تواند بر سایر اعضای خانواده داشته باشد، مهم است. اگر کودک مبتلا به اضطراب اجتماعی نمی خواهد به جشن تولد پسر عموی خود برود، یکی از والدین باید در خانه بماند تا والدین دیگر بتوانند خواهر و برادری را به مهمانی ببرند. کودکی که اضطراب جدایی دارد به والدینش اجازه نمی دهد برای شام بیرون بروند. در حالی که، در حال حاضر، ممکن است راحتتر به نظر برسد که کودک راحتتر باشد، اما در درازمدت، سازگاری به اختلال اضطراب دامن میزند.
سوالات متداول اضطراب در کودکان
چه چیزی باعث ایجاد اضطراب در کودکان می شود؟
تحقیقات نشان می دهد که زیست شناسی، بیوشیمی و عوامل محیطی نقش دارند. در حالی که اختلالات اضطرابی در خانواده ها دیده می شود، سابقه خانوادگی به این معنی نیست که کودک قرار است به این اختلال مبتلا شود. خیلی به طبیعت کودک، حساسیت ذاتی، تجربیات و پویایی خانواده بستگی دارد. برای برخی از کودکان، رویدادهای استرس زا (جابجایی، طلاق، یا مرگ در خانواده) یا حوادث آسیب زا (شاهد یک تصادف رانندگی یا خشونت خانگی) می تواند باعث ایجاد یک اختلال اضطرابی شود.
اختلال اضطراب در کودکان خردسال چگونه است؟
بسته به نوع اضطراب، طیف وسیعی از نشانه های فیزیکی، روانی و رفتاری وجود دارد. در مورد کودکان نوپا و خردسالان، والدین ممکن است متوجه افزایش تحریک پذیری، گریه بیش از حد، عصبانیت و همچنین دشواری بیشتر در خود آرام سازی یا خود تنظیمی شوند. کودکان خردسال ممکن است رفتارهای واپسگرایانه ای مانند خیس کردن رختخواب یا چسبیدن بیش از حد از خود نشان دهند. کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی ممکن است معده و سردرد، اصرار مکرر در دستشویی، تنفس سریع، درد قفسه سینه، تنگی نفس، حالت تهوع و استفراغ، کم اشتهایی، درد عضلانی و تنش و مشکلات خواب را تجربه کنند. سایر شاخص ها عبارتند از: هوشیاری بیش از حد، اطمینان جویی مکرر، احساس غرق شدن در تجارب جدید. اجتناب از موقعیتها – مدرسه، افراد و مکانها، رویدادها، گردهماییهای اجتماعی – تقریباً از هر چیزی که باعث تحریک یا تشدید اضطراب آنها شود.
اضطراب در کودکان چقدر شایع است؟
اضطراب و اختلالات اضطرابی شایع ترین مشکل سلامت روان در دوران کودکی محسوب می شوند. اضطراب جدایی در کودکان کوچکتر رایج است، در حالی که کودکان بزرگتر و نوجوانان بیشتر نگران مدرسه یا اضطراب اجتماعی هستند. در حالی که اصطراب در کودکان می تواند در هر سنی رخ دهد، در کودکان معمولا بین سنین 6 تا 12 سالگی ظاهر می شود.
چگونه می توانم به کودک مبتلا به اضطراب کمک کنم؟
اضطراب طبیعی وجود دارد و سپس اختلالات اضطرابی وجود دارد. اگر کودک شما گاه به گاه اضطراب دارد که زندگی او را مختل نمی کند، می توانید با تصدیق احساسش به او کمک کنید و به او کمک کنید تا افکار و رفتارهایش را کنترل کند. اگر کودک یک اختلال اضطراب واقعی دارد، مهم است که او به یک روانشناس کودک یا سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی با تخصص در مقابله با اختلالات اضطرابی مراجعه کند. خواه این اضطراب خفیف باشد یا شدیدتر، کارشناسان موافقند که مهم است که والدین با اختلال کودک کنار نیایند. حامی باشید، احساسات کودک را بپذیرید، در مورد اضطراب با کودک صحبت کنید اما به یک توانمندساز تبدیل نشوید. تغییر رفتار خود برای آرام کردن کودک چیزی است که کارشناسان آن را “انطباق” می نامند. ممکن است اکنون صلح را حفظ کند، اما در دراز مدت، اوضاع را بدتر خواهد کرد.
نظرات کاربران